خيلي سختِ نگه داشتن بغض پشت تلفن . . .!
جعفر رضایی/متولد 1356/لیسانس اقتصاد از دانشگاه علامه طباطبایی تهران
/ سال 1380 عاشق دختری بنام مریم شد/چون وضع مادی جعفر خوب نبود
پدر مریم با ازدواجشان مخالفت کرد/پنج سال تمام جعفر و مریم برای رسیدن
به هم تلاش کردن/سال 85 مریم خود کشی کرد/و جعفر دیوانه شد/
اکنون دو چشم جعفر کوره/به هر کی میرسه میگه هفته دیگه عروسیشه.
همه رو دعوت میکنه...:
برای سلامتیش لایک و شیر کنید ....
الانم توتبریز تویه قبرستونی به اسم واده ی رحمته خیلی وقتا میاد ائل گلی چن بار دیدمش
خـــــــــدایا بـــــــاور کـــــــن ،
دیگــــــــه نــــه طــــــاقت دوبــــــاره شــــــکستن و دارم ،
نـــــه حــــــس دوبـــــــاره ســـــــاختن .. .
کاش آدم ها یکم جرات داشتن …
گوشی رو برمیداشتن و زنگ میزدن و میگفتن :
ببین ؛ دلم واست تنگ شده ،
واسه هیچ چیز دیگه ای هم زنگ نزدم
پسر: عزیزم عاشقتم
دختر:آره خیلی عشقت قشنگه، اما دستتو از اونجا بردار
پسر: جانه من حال گیری نکن خودتم خوشت میاد پس گیر نده دیگه
دختر:نه! ما تازه 2هفته س که باهم دوست شدیم
پسر:تو دوسم نداری و گر نه این کارو نمی کردی
دختر: رو مخم نرو دیگه؛من دوست دارم و دارم عاشقت میشم اما
عشق قلبارو باز میکنه نه پاهارو ____!!
مــــردان هـــم قــــلب دارنــــد . . .
فقط صدایش، یواش تر از صدای قلب یک زن است!
مرد ها هم در خلوتشان برای عشقشان گریه میکنند!
شاید نـــــدیـــــده باشـــــی؛ اما همیشه اشک هایشان را در آلبوم دلتنگیشان قاب میکنند!
هر وقت زن بودنت را میبینم؛ سینه ام را به جلو میدهم، صدایم را کلفت تر میکنم...
تا مبادا، لرزش دســــت هایم را ببینی!!!
مرد که باشی، دوست داری، از نگاه یک زن مــــرد باشی...
نه بخاطر زورِ بازوها بلکه به خاطـــــر...
تکیه گاه بودنت...
به خاطـــــر مرهم بودنت...
به خاطـــــر امنیت آغوشت...
کثیف ترین چاپلوسی زمانیست که مردی بخاطر طبیعی ترین نیازش
، با دروغ به معصومی بگوید دوستـــــــــــت دارم ..
هجوم شهوت که بالا میگیرد. . .
بکارت و نجابت را نمی فهمی!!!
عصمت و قسمت را یکی می بینی !!!
تن آدمی میشود جولانگاه هرزگی ها. . . .
اما ارضا که می شوی
تازه می فهمی چه دریدگی هایی که نکردی
ای انــــســـان. . . !!
گفتم نرو اخه بي تو چه كنم؟
خيلي ريلكس نگاهم كرد
و
گفت :زندگي
گفتم:اخه من عاشقت شده ام
گفت:مگر من خواستم عاشقم باشي؟
مگر تا به حال به تو گفته بودم عاشقتم يا عاشقم باش؟
نميخواهمت ديگر زور كه نيست
من هم ديگر سكوت كردم
روزهاست
هفته هاست
ماهاست كه سكوت كرده ام............................................
راست ميگفت زور كه نيست
تكيه كلامم همين شده است
(راست ميگفت زور كه نيست )
انـــــدوه من که از حـــــد بگذره ,جاشو ميده , به يه بـــــياعــتـــنـــايــــي مزمن ...
ديگه مهم نيست : بـــــودن يا نــــبودن
دوســــت داشتن يا نــــداشتن...!!
نذار به اين حد برسم ...!!
مـُهــــم نـیـستـــــ هـَـوا گـرم بـاشــد یــا سـَــرد ..
مـن "بـهـــــانـه" می گـیـرم
و تـــ♥ــو ..
دهانـَــم را بـا یکــــ /بــــوســه/ بـبـنـد .../
راهــ کـِـﮧ میـروے
عَقــَـب میـمــانَــم•••
نـَه بـَـرای اینـکـِـﮧ نـَخواهَـم با تــُـ[♥
♥]ـو فــَـقـَـط بـَــراے مـَـنے•••
گاهی نیاز داری به یه آغوش بی منت...
كه تو رو فقط و فقط واسه خودت بخواد...
شاعر و فرشته ای با هم دوست شدند........
فرشته پری به شاعر داد و شاعر ، شعری به فرشته .......
شاعر پر فرشته را لای دفتر شعرش گذاشت و شعرهایش بوی آسمان گرفت.....
فرشته شعر شاعر را زمزمه کرد و دهانش مزه عشق گرفت ........
خدا گفت : دیگر تمام شد.. دیگر زندگی برای هر دوتان دشوار می شود......
زیرا شاعری که بوی آسمان را بشنود ، زمین برایش کوچک است .......
و فرشته ای که مزه عشق را بچشد ، آسمان برایش کوچک.....
SaeiD_Yavari |