عشق پاک -عشق-عشق پاک-پاک-عاشق-عاشق دلخسته-عشق واقعی-پاک ترین عشق-مهربون- دختر پسر-عشق و عاشقی-دلشکسته-بزرگ ترین سایت عاشقانه -عشق-عشق پاک-پاک-عاشق-عاشق دلخسته-عشق واقعی-پاک ترین عشق-مهربون- دختر پسر-عشق و عاشقی-دلشکسته-بزرگ ترین سایت عاشقانه

بهترین مطالب عاشقانه

عشق پاک

( عشق| عشق پاک |دلشکسته | عشق واقعی |)



 گــاهی ، خـاطره های خنــده دار !
.
ســاده‌تــرین بهـــانه ،
.
بــرای ِ "گریستن" می‌شوند.

شنبه 21 ارديبهشت 1392 20:55 |- سعید -|

 روزها میگذرند و من،

معلق در فضایی نا محدود،

نقطه ی بودنت را خیره خیره می نگرم،

آه که چه نزدیک است گرمی آغوش تو،

و چه دوست داشتنی میشود آن لحظه،

که نگاهم به نگاهت درگیر است!

شنبه 21 ارديبهشت 1392 20:53 |- سعید -|

 اي دل آرام بگيــــــر
لبانش بر روي لبانه ديگريـــس
اي دل،شرمسارم از تو
چشمانم،ياري دهيد دله شكسته را.....!!
امشب وقته بسته شدن نيست...

شنبه 21 ارديبهشت 1392 20:50 |- سعید -|

 دلم می خواست یکی رو داشتم ...
بعضی وقتا که مردم خستم می کردن ...
میومد کنارمو دستاش رو می گذاشت دو طرف صورتم
زُل می زد تو چشام ، می گفت :
" ببین ! تو من رو داری!!

شنبه 21 ارديبهشت 1392 20:47 |- سعید -|

 آن روزهــــــا....

تـــــــــو و بوســـــــــه های داغ ....

این روزهــــا....

مـــن و داغ بوسه ها ...

شنبه 21 ارديبهشت 1392 20:46 |- سعید -|

 بـه سلامتـیه کسـی کـه تصـور نبـودنـش

تلـختــرین واقعـیت زنـدگـی آدمــه …

شنبه 21 ارديبهشت 1392 20:44 |- سعید -|

 خواستن ،همیشه توانستن نیست
گاهی فقط،
داغ بزرگی است
که تا ابد بر دلت می ماند

شنبه 21 ارديبهشت 1392 20:42 |- سعید -|

 به سلامتی همـــــــــــــــه سربازها

 

شنبه 21 ارديبهشت 1392 20:38 |- سعید -|

 میگن زن ضعیفه ست :|

جالبه

درد ماهیانه میکشه

درد زفاف میکشه

درد زایمان میکشه

درد نابرابری جنسیتی میکشه

اونوقت ضعیفه هم خطاب میشه

کدوم مردی تحمل چنین دردای داره که قوی لقب گرفته . . .

من ایمان دارم زن قویترین موجود خلقته ♥

یک شنبه 8 ارديبهشت 1392 7:43 |- سعید -|

مردانگیت را لای پاهایت جستجو نکن !

مردانگیت را در جنس نگاهت....

لای انگشتانت....

در نوع بیانت ...

آنجا که صداقت را دفن کردی جستجو کن....

وگرنه همگی به تماشای یابوها مینشستیم که چقدر مردانگی دارند ...!!!!

یک شنبه 8 ارديبهشت 1392 7:42 |- سعید -|

 کاش..

اون لحظه ای که یکی ازت میپرسه “حالت چطوره” ؟

و تو جواب میدی خوبم…

کسی باشه محکم بغلت کنه و آروم توی گوشت بگه میدونم خوب نیستی…!

یک شنبه 8 ارديبهشت 1392 7:41 |- سعید -|

 گــــرگ هـــم که بــــاشی ✗

عاشــــق بـــــره ای خـــــواهی شــــد ✗

کــــه تــــــو را به علـــــف خـــــوردن وا مـــــی دارد ✗

و رسالــــت عشــــــق ایــــن است : ✗

تبدیـــــل شدن به آنچــــه نیستــــی ✗

یک شنبه 8 ارديبهشت 1392 7:40 |- سعید -|

 امــروز
دلــم تنگ دیــروزی است
که میگفتــی :
"فردایــت را می ســـازم ..."

یک شنبه 8 ارديبهشت 1392 7:39 |- سعید -|

 می‌گویند یک روزی هست ..

که چرتکـه دست می‌گیرند و حساب و کتاب می‌کنند ...

و آن روز تـــو باید تــــاوان آن ‌چه ‌با من کردی را بدهی!

فقط نمی‌دانم ....

تاوان دادن آن موقع تـــو ، به چه درد من می‌خورد!؟!

یک شنبه 8 ارديبهشت 1392 7:38 |- سعید -|

 

یک شنبه 8 ارديبهشت 1392 7:36 |- سعید -|

غصه نخــــور
اگــــر رفت گریـــــــه نکن
یک روز چشمــــهای یک نفر عـاشقش میکند
یک روز معنی کم محلی را می فهمد
یک روز شکستـن را درک میکند
آن روز می فـــهمد آه هـایی که کشیدی،
از تـــــه ِ تـــــهِ قلبت بوده!
می فهــــمد شکستن یک آدم تــــاوان سنگینی دارد.......

یک شنبه 8 ارديبهشت 1392 7:36 |- سعید -|

 

یک شنبه 8 ارديبهشت 1392 7:34 |- سعید -|

 گاهــی فکـر میکنم کــار تـــو “ســـــخــــت تر” از مـــن است !!
مـن یـــــک دنـــیا دوستت دارم …
و تو زیر بـار این همــــه عشـــــق قــــد خـم نمیکنی …

یک شنبه 8 ارديبهشت 1392 7:33 |- سعید -|

   تاریخ تولدت مهم نیست،
تاریخ "تبلورت" مهمه...!
اهل کجا بودنت مهم نیست ،"اهل و بجا" بودنت مهمه...!
منطقه زندگیت مهم نیست،"منطق زندگیت" مهمه...!
و گذشته زندگیت مهم نیست ، امروزت مهمه که چه گذشته ای واسه فردات میسازی..! ♥

جمعه 6 ارديبهشت 1392 15:2 |- سعید -|

 مرد از زن خیلی تنهاتره !

مرد لاک به ناخوناش نمیزنه که هروقت دلش یه جوری شد دستشو باز کنه و ناخوناشو نگاه کنه و ته دلش از خودش

خوشش بیاد !

مرد موهاش بلند نیست که توی بی کسی کوتاهش کنه و اینجوری لج کنه با همه دنیا !

مرد نمیتونه وقتی دلش گرفت زنگ بزنه به دوستش و گریه کنه و خالی بشه !

مرد حتی درداشو اشک که نه ، یه اخمِ خشن میکنه و میچسبونه به پیشونیش !

یه وقتایی ، یه جاهایی ، به یه کسایی باید گفت : “میم … مثلِ مرد !”

جمعه 6 ارديبهشت 1392 15:0 |- سعید -|

ﺳﻼﻣﺘﯽ ﭘﺪﺭﯼ ﮐﻪ " ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﻢ " ﺭﺍ ﺩﺭ ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ ﺯﯾﺎﺩ ﺩﯾﺪﯾﻢ ﻭﻟﯽ ﺍﺯ ﺯﺑﺎﻧﺶ ﻫﺮﮔﺯ ﻧﺸﻨﯿﺪﻡ !

 

جمعه 6 ارديبهشت 1392 14:57 |- سعید -|

 حتما بخونید :

تو آپارتمان بغلی ما یه خانم جوون با دختر شیش سالش تنها زندگی میکنه

که نمیدونم چرا تنهاس و دوستم ندارم بدونم.ولی از زیبایی و نجابت و متانت این خانم

هر چی بگم کم گفتم .همیشه لباسای ساده ولی تمیز و شکیل به تن داره

دختر کوچولوش واقعا دوس داشتنی ونازه اسمشم سمیراس.دیروز رفته بودم

خونه پسر عمه ام که چن تا سی دی برنامه بهش بدم همین رفتم تو پارکینگ

آپارتمانشون دیدم سمیرا تک تنها با یه عروسک کهنه و پاره پوره داره تو پارکینگ

پای پله ها بازی میکنه تعجب کردم بهم سلام کرد گفتم سلام عمو جون تو اینجا

چیکار میکنی نکنه شمام فامیلتون اینجا زندگی میکنه؟ولی سمیرا به جای جواب

دادن به عروسکش نگاه کردو چیزی نگفت.منم عجله داشتم دیگه چیزی نپرسیدم

لپشو کشیدم وگفتم باشه عمو جون مواظب خودت باش بعد از پله ها با عجله

رفتم بالا چون اسانسور نداره مجبور بودم از پله ها برم رو پاگرد طبقه دوم بودم

که دیدم یه خانمه داره با دستمال داره پله هارو تمیز میکنه!اون پشتش به من بود

منو ندید ولی من سریع شناختمش همون خانم جوون همسایه بود...

آروم پله هارو برگشتم به پسر عمم زنگ زدم گفتم بعدا میام و رفتم سمیرا هنوز

داشت با عروسک کهنه اش تو پارکینگ بازی میکرد ....

آره با شرف و آبرو زندگی کردن واسه یه خانم جوون و تنها خیلی سخته ولی میشه.

به سلامتی همه اونایی که تن به سخت ترین کارها میدن ولی به علت فقر و نداری تن فروشی نمیکنن.

جمعه 6 ارديبهشت 1392 14:53 |- سعید -|

SaeiD_Yavari